گرايش جهان به استفاده از گاز طبيعي
از دیرباز استفاده از انرژی از جمله مهم ترین نیازهای بشر بوده است. انسان های اولیه با استفاده از انرژی های باد وآب، نیازهای خود را برآورده می ساختند و به مرور زمان با اکتشاف و استخراج زغال سنگ، دوران جدیدی برای توسعه صنعت و حمل و نقل به وجود آمد، اما با اکتشاف و استخراج نخستین چاه های نفت، رفته رفته انرژی جدید ارزان تر و مفیدتری پا به عرصه جهان گذاشت. با رشد روزافزون صنایع در دنیا و به ویژه کشورهای صنعتی و نیاز شدید به انرژی، کشورهای توسعه یافته به دلایل مختلف درصدد جانشینی گازطبیعی با نفت برآمدند. همچنین به دلایل فراوانی پراکندگی گاز طبیعی در جهان، هزینه کمتر استخراج، قیمت مناسب و قابل رقابت آن (با توجه به داشتن ارزش حرارتی)، آلایندگی کمتر محیط زیست در قیاس با سایر سوخت های فسیلی و دیگر امتیازهایی که سوخت گاز دارد، در سال های آتی ارزش واقعی خود را در زمینه های مختلف تأمین انرژی نشان خواهد داد و به عقیده کارشناسان مسائل انرژی، تقاضای گاز طبیعی تا سال ۲۰۱۰ دو برابر خواهد شد و گاز طبیعی، انرژی برتر قرن ۲۱ خواهد بود. نفت درصد سال گذشته، سوخت تجاری غالب بوده است و گاز در قرن آینده می تواند این تسلط را از آن خود کند، زیرا مجموعه ای از اراده های سیاسی، اقتصادی، فنی و اجتماعی از این موضوع پشتیبانی می کنند. ۱- گاز طبیعی (ال.ان.جی): فناوری های جدید در پی رساندن محموله های ال.ان.جی به پایانه های گاز رسانی مجدد در مبادی مختلف جهان با حداقل هزینه هستندکه می تواند به خوبی با گاز حمل شده با خط لوله رقابت کند. ۲- جی.تی.ال: فناوری تبدیل گاز به فرآورده های نفتی روبه گسترش دربیشترکشورهای دارنده منابع گاز طبیعی است. علاوه بر مصارف مرتبط با انرژی، مصارف غیر انرژی گاز طبیعی به عنوان یک ماده خام، به ویژه در صنایع پتروشیمی، بسیار چشمگیراست؛ ازاین رو با توجه به موارد یاد شده، جانشینی گاز طبیعی با نفت اجتناب ناپذیر به نظر می رسد. با بروز بحران های نفتی در دهه ۷۰ میلادی و بیش از چهار برابر شدن قیمت های نفت خام، کشورهای عمده مصرف کننده انرژی، شیوه های متعدد را به منظور کاهش هزینه های انرژی اجرا کردند. برخی از این سیاست ها کوتاه مدت بوده است که این روش به منظور مقابله با افزایش ناگهانی و پیش بینی نشده قیمت های انرژی به کار گرفته می شود و برخی سیاست ها بلند مدت هستندکه در این حالت بدون این که به سطح عمومی رفاه جامعه خدشه ای وارد شود، روند منطقی به مصرف انرژی داده می شود. از جمله این سیاست ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد: - به کارگیری سیاست های جانشین در سوخت ها درمیان سیاست های یاد شده، اعمال سیاست های جانشین در حامل های انرژی یکی از سیاست هایی بود که بسیاربه آن توجه شد و مصرف انرژی، به سرعت متوجه سایر انرژی های جانشین نفت خام شد. از جمله این انرژی ها، گاز طبیعی بود که با توجه به شرایط ویژه این سوخت، اهمیت ویژه ای دارد. ذخایر گاز طبیعی در جهان به طور کلی ذخایر گاز به سه دسته تقسیم می شوند: ذخایر اثبات شده(Proved Reserves)، ذخایر احتمالی(Probable Reserves) و ذخایر ممکن(Possible Reserves). ذخایر گازی جهان در ۲۵ سال گذشته روند افزایشی پایداری داشته است. کشف میدان های عظیم مستقل گاز در روسیه مانند اورنگوگ، یامبروگ، بوانکوسکوی در شبه جزیره یامال، همچنین میدان عظیم گازی پارس جنوبی در ایران مشترک با گنبد شمالی قطر، سبب افزایش ذخایر گازی جهان شده است؛ به گونه ای که اثبات شده در ۲۵ سال گذشته روندی صعودی داشته است، به ویژه تا سال ۱۹۹۶ که از این سال به بعد، ذخایر گاز طبیعی تقریباً ثابت مانده و در سال ۲۰۰۰ دوباره افزایش یافته است. میزان ذخایر اثبات شده گاز طبیعی در سه دهه اخیر، بیش از سه برابر شده است. براساس آخرین نتایج فعالیت های اکتشافی، ذخایر اثبات شده گاز طبیعی جهان در پایان سال۲۰۰۰ حدود ۱۹/۱۵۰ تریلیون مترمکعب است. عمده ذخایر گاز طبیعی در دو منطقه جمهوری های شوروی سابق و خاورمیانه است که بیش از۷۰ درصد ذخایر گاز طبیعی جهان را در اختیار دارند. تولید تجاری (Marketed Production) گاز طبیعی جهان در سی سال گذشته، روند صعودی داشته است؛ به گونه ای که تولید تجاری آن از حدود یک تریلیون مترمکعب در سال ۱۹۷۰ به ۴۲/۲ تریلیون مترمکعب در سال ۲۰۰۰ رسیده است. مناطق هفت گانه تولید گاز جهان آمریکای شمالی این منطقه بالاترین میزان تولید گاز را در جهان دارد و تولید آن در سی سال گذشته نسبتاً ثابت بوده و تغییرات چندانی نداشته است. عمده ترین تولیدکنندگان این منطقه ایالات متحده و کانادا هستندکه به ترتیب ۷۳ و۲۲ درصد کل تولید گاز منطقه را در اختیار دارند. مکزیک با تولید سهمی معادل ۵ درصد در رتبه سوم قرار دارد. آمریکای مرکزی و جنوبی این منطقه هم اکنون با تولید حدود۴ درصد کل تولید گاز جهان، کمترین میزان تولید گاز طبیعی جهان را در اختیار داردکه این میزان در سی سال گذشته پنج برابر رشد داشته است. آرژانتین و ونزوئلا از مهم ترین تولیدکنندگام این منطقه هستند. اروپا منطقه اروپا درسی سال گذشته با بیش از ۱۵۰میلیارد مترمکعب افزایش تولید که به طور عمده درانگلستان، نروژ،رومانی و هلند تولید شد، روبه روبوده است. سهم تولید این منطقه از کل تولید جهان در سی سال گذشته۱۰ تا۱۵ درصد در نوسان بوده است. جمهوری های شوروی سابق تولید این منطقه از سال۱۹۹۰ به دلیل مشکلات اقتصادی وسیاسی، در پنج سال حدود ۱۰۰میلیارد مترمکعب و سهم تولیدآن از ۳۸ درصد درکل جهان به ۳درصد کاهش یافته است. در این منطقه فدراسیون روسیه با تولید حدود ۵۴۵ میلیارد مترمکعب (۸۵درصد تولید منطقه)عمده ترین تولیدکننده گاز در منطقه است. ازبکستان و ترکمنستان از دیگر تولیدکنندگان مهم گاز در این منطقه هستند. خاورمیانه این منطقه با دراختیارداشتن حدود ۳۵ درصد ازکل ذخایر گاز جهان در سال۲۰۰۰، حدود ۸ درصد تولیدگاز طبیعی جهان را در این سال داشته است. این موضوع به دلیل کوچک بودن بازارهای داخلی و محدود بودن تجارت این منطقه در بازار بین المللی گاز است. کشورهای عمده تولیدکننده گازاین منطقه ایران، عربستان، امارات متحد عربی و قطر هستند. آفریقا این منطقه با توجه به در اختیار داشتن حدود ۴/۷ درصد ازمیزان ذخایر جهانی گاز، سهم کوچکی از تولید جهان را دارد. الجزایر، مهم ترین تولیدکننده گاز این منطقه است و مصر و لیبی و نیجریه، از دیگر تولیدکنندگان مهم منطقه به شمار می روند. آسیا و اقیانوسیه این منطقه با افزایش شدید تولید گاز در سی سال گذشته، روبه رو بوده است. یعنی از ۵/۱ درصد کل تولید جهان در سال ۱۹۷۰به حدود ۱۱درصد کل جهان در سال۲۰۰۰ رسیده است. در این منطقه دو دسته متمایز از کشورها قرار دارند: یک دسته کشورهای غنی از منابع گاز که نیازهای داخلی آنها محدود است (اندونزی، مالزی، استرالیا، تایلند و برونئی) و دسته دیگرکشورهایی که منابع گازی ندارند، ولی به لحاظ جمعیت و یا رشد اقتصادی بالا، بازارهای بالقوه ای هستند(ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور). کشورهای پرجمعیتی مانند چین، هند، پاکستان و بنگلادش نیز ذخایر محدودی دارند. کشورهای عمده تولیدکننده در این منطقه اندونزی، مالزی، استرالیا، هند و چین هستندکه بیشترین تولید منطقه را در اختیار دارند. مصرف گاز طبیعی در جهان مصرف گاز طبیعی در مقایسه با سایر حامل های انرژی جهان تا پایان دهه۸۰ با رشد فزاینده ای ادامه داشت و با کاهش مصرف در جمهوری های شوروی سابق به دلیل مسائل اقتصادی و سیاسی در دهه ۹۰ سیر نزولی یافت. میزان مطلق مصرف گاز طبیعی دردهه ۹۰ به رغم کاهش مصرف در جمهوری های شوروی سابق، همواره صعودی بوده است (به استثنای سال های۱۹۹۲و۱۹۹۷). رشد ۱۴۳ درصدی مصرف گاز طبیعی(۳/۴ درصد در سال) در یک دوره سی ساله(۲۰۰۰-۱۹۷۰)حاکی از افزایش اهمیت فزاینده گاز طبیعی در سبد مصرف انرژی کشورهای مصرف انرژی کشورهای مصرف کننده انرژی است. بازار بین المللی گاز طبیعی از دهه هفتاد به تجارت گازطبیعی توجه شد و دراین دوره سی ساله، گاز طبیعی از ۶۸/۴۵ میلیارد مترمکعب در سال ۱۹۷۰ به ۲۷/۵۳۵ میلیارد مترمکعب در سال ۲۰۰۰ افزایش یافت. رشد تجارت گاز طبیعی در دهه های۸۰،۷۰ و۹۰ به ترتیب ۹/۳۰ ، ۸/۴ و۷/۶ درصد به طور متوسط در سال بوده است. تجارت گاز طبیعی به وسیله خط لوله (کشورهای واردکننده) رشد تجارت گاز طبیعی به وسیله خط لوله در سه دهه گذشته از روند صعودی داشت، واز ۹۳/۴۲ میلیارد مترمکعب در سال۱۹۷۰ به ۳۱/۳۸۹ میلیارد مترمکعب در سال۲۰۰۰ افزایش یافته است. رشد تجارت این حامل انرژی در دهه های۸۰،۷۰ و۹۰ به ترتیب ۸۲/۲۶ ،۵۲/۳ و۵۷/۶ درصد به طور متوسط در سال بود و متوسط وزنی رشد تجارت گاز در سی سال گذشته ۱۴/۱۲ درصد در سال است. حداکثر رشد تجارت گاز طبیعی از طریق خط لوله در دهه۷۰ و حداقل رشد در دهه ۸۰ بوده است. تجارت گاز به وسیله خط لوله روسیه؛ بزرگ ترین تولیدکننده گاز طبیعی در جهان در سال ۲۰۰۰ بیش از۱۳۰میلیارد مترمکعب گاز طبیعی از طریق خط لوله به اروپا صادر کرده که بیش از ۴۸ درصد کل صادرات گاز به وسیله لوله به منطقه اروپا و حدود۳۵ درصد کل صادرات گاز طبیعی خط لوله در جهان را داشته است. کانادا، دومین صادرکننده گاز طبیعی به وسیله خط لوله در جهان، با صدور بیش از ۴۰ میلیارد مترمکعب در سال۲۰۰۰ کمی بیش از ۱۷درصد کل صادرات گاز طبیعی به وسیله خط لوله را داشته است. در اروپا هلند و نروژ، سهم مهمی در این زمینه دارند. خاورمیانه، دومین منطقه دارای ذخایر گاز طبیعی در جهان، سهم بسیار کمی از تجارت جهانی گاز طبیعی با استفاده از خط لوله داشته است. درآفریقا، الجزایر تنها کشور صادر کننده گاز طبیعی به وسیله خط لوله است. جمهوری های شوروی سابق، بزرگ ترین دارندگان ذخایر گاز طبیعی جهان و بزرگ ترین صادر کنندگان آن هستند. تجارت جهانی ال.ان.جی دو بازار عمده برای ال.ان.جی وجود دارد: غرب سوئز یا حوزه آتلانتیک جایی که تجارت ال.ان.جی ازسال ۱۹۶۴ آغازشد و بازار شرق آسیا، بازار حوزه آتلانتیک شامل بلژیک، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، ترکیه و ایالات متحده آمریکا است. هم اکنون نیز برنامه هایی برای واردات ال.ان.جی در یونان، پرتغال و احتمالاً برزیل، لبنان و اسراییل دنبال می شود. عوامل مؤثر بر تقاضای گازطبیعی با بررسی الگوهای مختلف می توان متغیرهای مختلفی که تقریباً در تمام الگوهای تقاضای نفت، گاز و انرژی به کار رفته اند، شناسایی کرد. این متغیرها عبارتند از: درآمد یا محصول ناخالص داخلی یا ملی، تقاضای دوره های گذشته، نرخ ارز، قیمت نفت، قیمت گاز، قیمت انرژی جانشین، درجه حرارت، جی.دی.پی یا جی.ان.پی سرانه، تقاضای سرانه دوره های گذشته و متغیرهای مجازی که بیشتر برای تعدیل اثراهای بحران های اول و دوم نفتی به کار می رود، الگوی طراحی شده تقاضای نفت یا گاز را پیش بینی می کند. در این بخش، به معرفی متغیرهای مؤثر برتقاضای گاز می پردازیم. یکی از متغیرهای مهم و مؤثر برتقاضای انرژی(نفت خام و گازطبیعی) قیمت حامل های انرژی است. براساس تئوری تقاضا با هر گونه کاهش قیمت نفت خام و گازطبیعی، میزان تقاضای آنها افزایش و با افزایش قیمت آنها میزان تقاضای نفت و گاز کاهش می یابد. انتظار می رود مقدار تغییر در میزان تقاضای گاز بر اثر نوسان قیمت، در کوتاه مدت و بلند مدت متفاوت باشد و این نکته ای است که باید بررسی و سنجش شود. متغیر دیگری که در تاریخ تقاضای گاز مخلوط است، تولید ناخالص داخلی ویا رشد آن در کشورهای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه است. انتظار می رود که با رشد فعالیت های اقتصادی و درآمد کشورها که بیشتر با جی.دی.پی حقیقی اندازه گیری می شود، میزان تقاضای گاز افزایش یابد. متغیر سومی که در مدل تقاضای گاز وارد خواهیم کرد، میزان تقاضای تأخیری گاز به عنوان یکی از متغیرهای توضیح دهنده تقاضای گاز است. این متغیر به ما اجازه می دهد اثرهای دینامیکی را در توابع تقاضا لحاظ کنیم. با این که مصرف(تقاضا) اساساً تابع درآمد جاری است، مصرف سال های گذشته نیز بر آن تأثیر می گذارد. بنابراین در تابع تقاضای گاز، علاوه بر متغیرهای قیمت وتولید ناخالص ملی، متغیر تقاضای تأخیری را نیز مدنظر می گیریم، متغیر تقاضای تأخیری به ما اجازه می دهد اثرهای دینامیکی را در تابع تقاضای گاز، لحاظ کنیم. در تابع تقاضای گاز طبیعی، قیمت نفت را به عنوان یک متغیرمستقل لحاظ خواهیم کرد. در مورد این متغیر انتظار بر این است که نفت و گاز طبیعی به عنوان دو کالای جانشین عمل کنند، یعنی افزایش در قیمت یکی سبب افزایش تقاضای دیگری شود و به عکس. خلاصه و نتیجه گیری - با رشد روزافزون صنایع در دنیا و به ویژه کشورهای صنعتی در جهان و نیاز شدید به انرژی، کشورهای توسعه یافته به دلایل مختلف درصدد جانشینی گازطبیعی با نفت برآمدند. همچنین به دلایل فراوانی و پراکندگی گاز طبیعی در جهان، هزینه کمتر استخراج، قیمت مناسب و قابل رقابت آن، آلایندگی کمتر محیط زیست در قیاس با دیگر سوخت های فسیلی و امتیازهایی که سوخت گاز دارد، در سال های آتی ارزش واقعی خود را در زمینه های مختلف تأمین انرژی نشان خواهد داد. به عقیده کارشناسان مسائل انرژی، تقاضا برای گاز طبیعی تا سال۲۰۱۰ دو برابر تقاضای گاز در سال ۲۰۰۰ خواهد شد و با توجه به مجموعه اراده های سیاسی، اقتصادی، فنی واجتماعی که از این موضوع حمایت می کنند، گاز طبیعی در این قرن سوخت تجاری غالب خواهد شد. خلاصه نتایج برآورد شده تقاضای گازطبیعی برای کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی و توسعه(OECD): - تقاضای گاز طبیعی درکشورهای عضو OECD در دو دهه اخیر روند افزایشی داشته است. ۱- قیمت گاز طبیعی
|
فال حافظ
|